تاریخ انتشارشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۴
کد مطلب : ۵۵
۰
عباس عبدالهی پور- این روزها نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار می شود و شاهدیم که روزانه آمارهایی اعلام می شود درباره میزان فروش کتاب در نمایشگاه و مثلاً مقایسه آن با دوره های گذشته. سخن از این می رود که تا پایان روز سوم برگزاری نمایشگاه چیزی نزدیک به هفتادمیلیارد تومان فروش وجود داشته است، 45 میلیارد تومان در بخش نمایشگاه حضوری و 25 میلیارد نمایشگاه مجازی. اولاً همین آمار نشان از نوعی تغییر در اقتصاد کتاب دارد. اگرچه از سال های قبل فروش مجازی کتاب در کشور جا افتاده بود اما ویروس کرونا تغییری اساسی ایجاد کرد. در آن دوران بود که بسیاری از کتابفروشی های مطرح کشور بخش فروش مجازی خود را ارتقا دادند و در کنار آن صفحات بسیار زیادی در فضای مجازی راه اندازی شد که به کار فروش کتاب می پرداختند. و حالا حتی پس از فروکش کردن این بیماری می بینیم که سهم بخش مجازی از فروش کتاب تا چه حد بالا رفته است. این صفحات مجازی توانسته اند نه فقط عنوان کتاب و ویژگی های کلی آن، بلکه صفحاتی از کتاب را بارگذاری کنند و از این طریق خریدار بالقوه را به تمامی معنا در جریان کتاب و محتوای آن قرار دهند.
نکته دیگر ناظر است بر اینکه کماکان مواجهه ما با کتاب از نوع کمی. آمار اعلام شده فروش چیزی درباره تورم سرسام آور کتاب نمی گوید. کار به جایی رسیده است که در فاصله بین چاپ های یک کتاب، که گاه ممکن است حتی کمتر از یک ماه هم باشد، قیمت کتاب بسیار افزایش می یابد. برای کتاب هایی که این فاصله مثلاً به یک سال می رسد شاهد رشد صددردصدی در قیمت کتاب هستیم. پس بخش عمده این فروش ریالی ناشی از افزایش سرسام آور قیمت کتاب در کشور است که البته همنوا است با روند کلی تورم موجود در کشور. در عین حال در سال های اخیر ناشرانی پروبال گرفته اند که در کار نشر کتاب هایی هستند که گاه از آن ها با عنوان کتاب های «زرد» یاد می شود. کتاب هایی در بهترین حالت بسیار معمولی، عموماً ترجمه ای، که از طریق تبلیغات گسترده به ویژه در شبکه های اجتماعی معرفی می شوند و مخاطبانی بالاخص در نسل نوجوان می یابند. این اتفاق به خودی خود مسئله دار نیست، مسئله آنجا که ذائقه ادبی و زیباشناسی نسل جدید دارد تحت تاثیر چیزهایی قرار می گیرد که مثلاً با ادبیات واقعی و اصطلاحاً «خوب» فاصله بسیار دارد. در واقع بیشترین شمارگان و چاپ کتاب در سال های اخیر متعلق به این قبیل کتاب ها و انتشارات بوده است.
مسئله این است که در تمام سال های گذشته متولیان امر بیشتر از زاویه ای کمی به داستان نگاه کرده اند. هیچ گاه حتی نمایشگاه فضایی برای به چالش کشیدن «بازار» نشر، نشان دادن مسیر آن و سیاست گذاری درست برای آن نبوده است. جز حرف هایی کلی درباره ضرورت حمایت از ناشران در عمل اتفاق خیلی خاصی نمی افتد. مثلاً درباره بحران کاغذ و اینکه آیا اصلا امیدی هست که در کوتاه مدت مرتفع گردد چیزی گفته نمی شود. یا درباره اینکه یک نشر خوب باید چه ویژگی هایی داشته باشد. شنیده ها خبر از آن می دهد که در بسیاری از نشرها دیگر چیزی به اسم ویراستار وجود ندارد و وسواس نسبت به کیفیت کار به شدت کاهش یافته است. همه چیز کماکان از دریچه فروش و تومان تحلیل می شود.
 
 
https://talashnewspaper.com/vdcfa.dtww6dtiig.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما