تاریخ انتشارچهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۲۰
کد مطلب : ۳۱۱
۰
ایران و عربستان و تحولات مثبت خاورمیانه
فاضل حیدری مدیرمسول
سال گذشته و از زمان حمله نظامی روسیه به اوکراین صحنه سیاست بین‌الملل دستخوش تغییراتی شده است که قابل تامل وژرف نگری است. در این میان آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی تمرکز خود را بر موضوعاتی مانند اوکراین و افزایش حضور نظامی و سیاسی چین در جنوب شرق آسیا و تایوان گذاشته است. از سوی دیگر خروج آمریکا از افغانستان به نوعی پایانی بر حضور نظامی گسترده این کشور در منطقه خاورمیانه بود و به نظر می‌رسد که چینی‌ها که پیش‌تر در حوزه اقتصاد شریک تجاری نسبتاً مطمئنی برای کشورهای مختلف منطقه بودند حالا نقش‌آفرینی در مسائل سیاسی منطقه را به عنوان تضمینی برای بازار اقتصادی خود در خاورمیانه می‌بینند. آری، این نقش‌آفرینی حتی در موضوع فلسطین هم خود را نشان داده و سفر اخیر محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به چین که هفته گذشته رخ داد را می‌توان بخش دیگری از نقش‌آفرینی مثبت چینی‌ها در خاورمیانه دانست. بایدبپذیریم که کشورهای منطقه خلیج فارس تعمیق روابط خود با چین را در دستور کار قرار داده اند که حالا بزرگترین مشتری آنها در بخش انرژی و به خصوص نفت است. در سال ۲۰۰۱، تجارت عربستان سعودی با چین کمی بیش از ۴ میلیارد دلار بود که حدود یک دهم تجارت این کشور با ایالات متحده و اتحادیه اروپا بود. در سال ۲۰۲۱ این حجم به حدود ۸۷ میلیارد دلار رسید که بیشتر از ایالات متحده و اتحادیه اروپا بود و چین را به بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی تبدیل کرد.
امروزمی بینیم  که حضور چین در خاورمیانه و تلاش برای عادی‌سازی روابط و بازگشت آرامش به منطقه بیش از مسائل سیاسی ریشه در مسائل اقتصادی دارد. در اقتصاد همواره از سرمایه‌گذار به عنوان گنجشک یاد شده که با کوچکترین صدایی پروازوفرار می‌کند . شاید این تعبیر برای چینی‌ها بیش از هر چیز دیگری قابل درک باشد. حضور حداکثری در اقتصاد خاورمیانه بدون امنیت سیاسی بیش از هر چیز دیگری به ضرر سرمایه‌گذاران بزرگی مانند چین است که در سال‌های بعد از کووید-۱۹، بیش از هر زمان دیگری نیازمند نفت و گاز کشورهای منطقه است. از سوی دیگر،‌ سیاست کلی چینی‌ها در زمینه سرمایه‌گذاری عدم دخالت و به نوعی بی‌طرفی در مورد مسائل داخلی کشورها است که نمونه آن را در حضور گسترده شرکت‌های چینی در کشورهای آفریقایی می‌توان دید، که فاقد شاخصه‌های مهم و مدرن توسعه اجتماعی و دموکراسی هستند. با این همه نباید به این تحولات به عنوان معجزه در روابط سیاسی منطقه غرب آسیا نگاه کرد. در مورد ایران و عربستان سعودی با توجه به رخداد خوب  از سرگیری روابط دوکشور، تلاش جدی و آنی برای نزدیک کردن نظرها در مورد مسائل منطقه‌ای به خصوص در مورد لبنان، سوریه و فلسطین وجود دارد که می‌تواند روابط تهران ـ ریاض را تحت تأثیر خود قرار دهد وبرای جهان اسلام سودمندباشد. . حل همه اختلاف نظرها می‌تواند به مسائل اقتصادی و سهیم شدن دوکشور در بازار نفت هم سودمندباشد.
واکنش رژیم منحوس صهیونیستی به این عادی‌سازی روابط می‌تواند پیچیده باشد. رژیم منحوس صهیونیستی که امیدواری زیادی به ایجاد اجماعی گسترده علیه ایران با استفاده از پیمان ابراهیم داشت حالا بیش از هر زمان دیگری احساس انزوا دارد. این مسئله ممکن است رژیم صهیونیستی را وادار به افزایش حضور سیاسی و در مرحله بعد نظامی در جمهوری آذربایجان یا حمایت از گروه‌های تروریستی علیه ایران کند که این اقدام می‌تواند واکنش شدید جمهوری اسلامی را به همراه داشته باشد. به هر ترتیب در پایان این نوشتار باید عنوان کرد که تحولات سیاسی اخیر نشان داده که کشورهای منطقه می‌توانند بدون دخالت آمریکا و یا سایر قدرت‌های جهانی با یکدیگر همکاری داشته باشند و این یعنی همان حرفی نظام مقدس جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی بر آن اصرار می ورزید؛ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.
 
https://talashnewspaper.com/vdciczap2t1az.bct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما