فاضل حیدری مدیرمسول - تصویب قطعنامه کمیته سنا ایالات متحده در حمایت از اغتشاشات در ایران بار دیگر دخالت آشکار یانکی ها بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به خوبی نمایش داد. کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا 16 آذرماه یک قطعنامه فراحزبی در حمایت از آنچه اعتراضات در ایران عنوان کرده است، به تصویب رساند. این قطعنامه از دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا میخواهد که تحریمهای جدیدی را علیه مقامات و نهادهای ایرانی به بهانه این ناآرامیها وضع کند! این قطعنامه همچنین از بخش خصوصی میخواهد که با دولت همکاری داشته باشند و دسترسی معترضان به فنآوری لازم جهت برقراری ارتباط با یکدیگر را تضمین کنند.
در ادامه قطعنامه ضد ایرانی کمیته روابط خارجی سنا از جامعه بینالملل نیز خواسته شده است تا همزمان با حمایت آمریکا و متحدانش از معترضان ایرانی، برخورد دولت ایران با آنها را محکوم کند. البته باید به خوانندگان محترم این نوشتار این نکته را گوشزد کرد که این اولین باری نیست که از زمان شروع برخی ناآرامیها در کشورمان مقامات آمریکایی تلاش کردهاند به بهانه حمایت از مردم ایران و به روشهای مختلف به دخالت در امور داخلی ایران بپردازند و به این ناآرامیها دامن بزنند. پاسخ مقامات ایران همواره به این اقدامات مداخلانهجویانه این بوده است که ایران قویتر و استوارتر از آن بوده که با تحریمهای ظالمانه و تهدیدات پوچ شما تسلیم شود و اکنون نیز سربلندتر از آن است که با مداخلات و اظهار شگفتیهای سیاستمداری خسته از سالها اقدام بی نتیجه علیه ایران، ارادهاش متزلزل شود. مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید دارند که مداخلهجوییهای آمریکا هرگز آنها را متعجب نمیکند، زیرا مداخله، تجاوز و کشتار ماهیت حقیقی نظام آمریکاست. از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی تا به امروز به خوبی سیاستهای ضدایرانی دولت آمریکا در ذهنهای تمامی ایرانیان ثبت شده وتنفرمردم ایران از آمریکا همچنان پابرجاوپایداراست. آمریکا دشمن پیشرفت ایران است و ایران گوش به فرمان می خواهد! نمونه بارزدشمنی امریکا با ایزان کودتای 28 مرداد است. آری، پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخستوزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون و نیز اصلاح قانون انتخابات اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد. شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند. دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بینالمللی لاهه ارجاع کرد. مصدق دادگاه بینالمللی را برای رسیدگی به این مساله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت نتوانستند از مجراهای قانونی بینالمللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند. پس از برگزاری انتخابات دوره هفدهم و افتتاح مجلس شورای ملی و بازگشت دکتر مصدق از دادگاه لاهه و در بحبوحه مبارزات نهضت ملی شدن نفت، با وجود اظهار تمایل اکثریت نمایندگان مجلس جدید به نخستوزیری مجدد دکتر مصدق، ناگهان وی از سمت خود استعفا داد. علت این امر کارشکنیهای اقلیت مجلس، تحت رهبری سیدحسن امامی، عدم ابراز تمایل مجلس سنا به زمامداری دکتر مصدق و اختلاف بر سر درخواست اختیارات بیشتر برای نخستوزیر بود. دکتر مصدق مصمم بود اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه بگیرد و واکنش شاه در برابر این پیشنهاد چنین بود: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.» مصدق در پاسخ فوراً گفت که در این صورت استعفا خواهد داد. شاه از دادن مقام وزارت جنگ به نخستوزیر امتناع کرد، دکتر مصدق استعفا داد و احمد قوام به نخستوزیری رسید. قیام مردم در ۳۰ تیر1331 زمینههای لازم برای نخستوزیری مجدد دکتر محمد مصدق را فراهم ساخت. این دومین دوره حکومت مصدق بود. وی در طی ۱۵ ماه از اردیبهشت ۱۳۳۰ تا ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ توانسته بود حقانیت ایران را در مجامع بینالمللی در خصوص ملی شدن صنعت نفت اثبات نماید، اما در همان مقطع با توطئههای بزرگی از جانب دولتهایی که دستشان از منابع نفتی و سرمایههای مردم ایران کوتاه شده بود مواجه شد. دکتر مصدق توانست در مقابل این فشارها نیز مقاومت کند. با رفراندم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که مخالفان باید دست از اقدامات قانونی بردارند و رو در رو مصدق را ساقط کند. اما در همین مورد هم آنان سعی در حفظ ظاهری قانونی داشتند و با همراه کردن شاه، دستخطهایی از او برای عزل دکتر مصدق و نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری گرفتند. دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه میدانست از قبول آن سرباز زد و مخالفان دست به کودتا زدند. عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهائی از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسیج کردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابانهای تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعداز ظهر خیابانها در کنترل اوباشی بود که به طرفداران مصدق حمله میکردند. دفترهای احزاب و نشریات طرفدار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش کشیده شد. بله کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی به خوبی به مردم ایران نشان داد که آمریکایی ها به دنبال پایین کشیدن ملت ایران از عرصه خودکفایی و توسعه و پیشرفت هستند و دشمنی آنان با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز به همین دلیل است. بنابراین حنای آمریکا برای مردم انقلابی ایران رنگی ندارد و ایران سختی ها را پشت سرگذاشته و ابرقدرتی شکست ناپدیراست که به آمریکا باج نخواهد داد.