تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۹
کد مطلب : ۲۰۴
۰
فقر فقر به بار می آورد
شیرین عبدالهی پور- این روزها زیاد درباره خط فقر در ایران می شنویم. آمارهای خود مسئولین حاکی از این است که تعداد کسانی که در فقر به سر می برند در طی سال های اخیر افزایش یافته است. گاه از جمعیتی بیش از پانزده میلیون نفری صحبت می شود که ً باوری فقیر محسوب می شوند. طبیعتا همگانی وجود دارد درباره پیامدهای دهشتناک فقر بر زندگی انسان ها. اینکه بخش عمده ای از نیازها، حتی نیازهای اساسی بی پاسخ می ماند؛ زندگی توام می شود با رنج بسیار. چون در عصری که توان زندگی از اساس بستگی به پول و مادیات ندارد، فقدان این موارد به نوعی استهالک فیزیکی و روانی منجر می شود. می دانیم که برخی جامعه شناسان از وجود رابطه ای صحبت می کنند که بین فقر و آسیب های اجتماعی وجود دارد. احتمال دست زدن به خشونت، به برخی ناهنجاری های اجتماعی در شرایط فقر بیشتر می شود. آدمی در چنین شرایطی اعتماد به نفسش را از دست می دهد، احساس می کند دیگر بخشی از اجتماع نیست و آن قید و بندهای اخالقی که باید او را به دیگران وصل کند سست می شود. حتی نسبت به خودش هم سخت و خشن می شود. هرچند تمام این موارد، فقط نوعی همبستگی آماری است اما تردیدی نیست که فقر برای خود افراد و همچنین برای جامعه می تواند دهشتناک باشد. اما فقر را از زاویه دیگری هم می توان تحلیل کرد. آنچه در بخش باال آمد بیشتر ناظر بود بر پیامدهای فقر در حال حاضر. اما فقر چه تاثیری بر آینده می گذارد؟ آیا فرد یا خانواده می تواند باالخره زمانی از چنبره فقر خارج شود؟ یا نه این چرخه باطل ادامه خواهد یافت؟ در اینجا هم ناچار از اتکا به نوعی همبستگی های آماری هستیم. می دانیم که همبستگی های آماری، برخالف رابطه علت و معلولی متکی بر احتماالت هستند. وقتی فقر حاکم باشد، افراد توان ارتقای خود از نظر تحصیلی و آموزشی را ندارند، حتی توان ارتباطات اجتماعی هم زایل می شود، در نتیجه پتانسیل این افراد برای کندن از وضعیت فقر کم می شود. و نکته مهم تر فرزندان هم در این چرخه باقی می مانند. یعنی وقتی خانواده توان مالی یا حتی فرهنگی برای سرمایه گذاری آموزشی فرزندان را نداشته باشد، یا از نظر آموزش های دیگر نتواند آن ها را مجهز کند بدیهی است که نسل های بعد هم توان برخاستن ندارند. آن ها بی بهره از صالحیت های آموزشی الزم، در عصری که زیست و اقتصادش به شدت به مقوله آموزش گره خورده چه کاری می توانند انجام دهند. این وضعیت زمانی بغرنج می شود که دولت ها هم اراده و توانی برای تاثیرگذاری بر جریان امور را نداشته باشند. یعنی توان حمایت اجتماعی و اقتصادی از طبقات پایین را نداشته باشند. آن وضعیت رنجیره از فالکت ها که همدیگر را هم تقویت می کنند دست به دست هم می دهند تا فاجعه بیافرینند؛ فجایع فردی و اجتماعی. بنابراین حمایت دولت را نباید یک هدیه یا صدقه پنداشت. این کار هم از نظر اخالقی و هم از نظر اجتماعی وظیفه ای تمام عیار است. آن چرخه فقر باید بشکند. و گرنه زندگی هایی نابود می شود و البته جامعه هم آسیب بسیار می بیند. چون فقر، فقر می زاید.
https://talashnewspaper.com/vdcjfxe8zuqey.sfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما